جوان آنلاین: بدون هیچ اغراق و مبالغهای «سایه سرخ: سرگذشت تشکیلات مخفی حزب توده ایران (۱۳۵۳- ۱۳۶۲)» را باید یکی از مهمترین و جدیترین آثار درباره حزب توده دانست. جدیدترین اثر مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به قلم محمدامین فرجالهی، اگرچه نیمنگاهی به تاریخچه حزب توده در دوره پهلوی دارد، اما تمرکز خود را بر عملکرد حزب توده در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سرانجام ضربه به حزب و انحلال آن قرار داده است. کتاب ابتدا یکی از نظریات مبارزاتی لنین را مرور میکند: «تلفیق کار علنی و کار مخفی». مطابق این اصل اساسی لنین که پس از کنگره چهارم حزب سوسیالدمکرات کارگری روسیه در اوایل ۱۹۰۶، مبنای کار بلشویکها شد، تشکیلاتی مخفی در نیروهای مسلح امپراتوری روسیه شکل گرفت. این شبکه نظامی مخفی، ابتدا زیر نظر «دبیرخانه موقت سازمانهای نظامی حزب سوسیالدمکرات کارگری روسیه» و سپس تحت نظر «دبیرخانه نظامی مرکزی» فعالیت میکرد. در ژوئن ۱۹۱۷، وقتی انقلابیون کمونیست دستور حمله به سنپترزبورگ را صادر کردند، ۳۷ گروه نظامی مخفی در پایتخت غافلگیرانه فعال شدند و پیروزی کودتاگونه کمونیستها را رقم زدند. نویسنده توضیح میدهد: این اصل لنین الهامبخش مخفیکاری حزب کمونیست ایران و سپس حزب توده ایران بود و سازمانهای مخفیانهای مانند شبکه نظامیان حزب کمونیست ایران و سازمان افسران حزب توده، ریشه در این اصل دارند. کتاب سپس به شکلگیری «سازمان نوید» در سال ۱۳۵۳ میپردازد، سازمانی پنهانی متشکل از هواداران حزب توده که موفق شد با کمیته مرکزی حزب در لایپزیک، ارتباط برقرار کند و تحت هدایت تودهایها به جمعآوری اطلاعات و انتشار نشریه بپردازد. ساواک تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، هیچگاه نتوانست سازمان نوید را کشف کند. سازمان نوید سنگ بنای «تشکیلات مخفی حزب توده» پس از پیروزی انقلاب بود. حزب توده همزمان با حمایت و همکاری آشکار و علنی با جمهوری اسلامی در لایه پنهان خود مشغول گسترش تشکیلات مخفی بود! تا جایی که در طول پنج سال، شبکه بزرگی را در ارتش، دولت، صداوسیما، مطبوعات و حتی احزاب دیگر مانند حزب جمهوری اسلامی ایجاد کرده بود. این در حالی بود که طبق نوشته روزنامه مردم، ارگان رسمی حزب توده: «ما صریحاً اعلام میکنیم در هیچ مقام دولتی جمهوری اسلامی ایران، رسوخ نکردهایم، نمیکنیم و نخواهیم کرد!...» یکی از نوآوریهای کتاب، معرفی «منبع اقبال» است. منبع اقبال یکی از افسران کاگب در ایران بود که اوایل سال ۱۳۵۷ حاضر به همکاری با ساواک شد و فعالیت افسران کاگب را به ساواک و پس از انقلاب اسلامی به دفتر اطلاعات نخستوزیری گزارش میکرد. جالب آن که این منبع اقبال بود که جلسه محمدرضا سعادتی از مجاهدین خلق با ولادیمیر فیسنکو از کاگب در اردیبهشت ۱۳۵۸ را به مقامات اطلاعاتی وقت گزارش و پیامدهای بعدی را ایجاد کرد. از دیگر بخشهای بسیار مهم کتاب، ضربه به حزب توده در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ است. نویسنده ضمن بررسی روایتهای موجود مانند «تأثیرپذیری از انگلیس» یا «حذف رقیب» به بررسی این موضوع میپردازد: ضربه به حزب توده، پروژه بود یا پروسه؟ پس از بررسی اسناد و کتابهای متعددی از آرشیوهای ایرانی و غیرایرانی، نویسنده روایت مستندی از فرایند ضربه به حزب توده و نحوه کشف تشکیلات مخفی ارائه میدهد که در جای خود خواندنی و آگاهیبخش مینماید.»